حسن بیاتانی
ابریست کوچه کوچه ، دل من ، خدا کند
نم نم ، غزل ببارد و توفان به پا کند
حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است
چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند
مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید
شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند
با واژه های از رمق افتاده آمدم
می خواست این غزل به شما اقتدا کند
حالا اجازه هست شما را از این به بعد
این شعر سینه سوخته ، مادر صدا کند ؟
مادر! دوباره کودک بی تاب قصه ات ...
تا اینکه لای لای تو با او چها کند
یادش بخیر مادرم از کودکی مرا
می برد تکیه تکیه که نذر شما کند
یادم نمی رود که مرا فاطمیه ها
می برد با حسین شما آشنا کند
در کوچه های سینه زنی نوحه خوان شدم
تا داغ سینه ی تو مرا مبتلا کند
مادر ! دوباره زخم شما را سروده ام
باید غزل دوباره به عهدش وفا کند :
یک شهر ، خشم و کینه ، در آن کوچه – مانده بود
دست تو را چگونه ز مولا جدا کند
باور نمی کنم که رمق داشت دست تو
مجبور شد که دست علی را رها کند...
تو روی خاک بودی و درگیر خار بود
چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند
نفرین نکن ، اجازه بده اشک دیده ات
این خاک معصیت زده را کربلا کند
زخمی که تو نشان علی هم نداده ای
چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند
باید شبانه داغ علی را به خاک برد
نگذار روز ، راز تو را برملا کند...
گفتند فاطمیه کدام است ؟ کوچه چیست ؟
افسانه باشد این همه ؛ گفتم خدا کند
با بغض ، مردی آمد از این کوچه ها گذشت
می رفت تا برای ظهورش دعا کند
از کوچه ها گذشت ... و باران شروع شد
پایان شعر بود که توفان شروع شد
عباس بابایی در سال 1329 در شهرستان قزوین به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دبستان (دهخدا) و دوره متوسطه را در دبیرستان (نظام وفا) گذراند.
سال 1348 در رشته پزشکی پذیرفته شد ولی تحصیل در دانشکده خلبانی نیروی هوایی را ترجیح داد. پس از گذراندن دوره مقدماتی خلبانی برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد. پس از طی دوره آموزش خلبانی هواپیمای شکاری، به ایران بازگشت و در پایگاه هوایی دزفول مشغول به خدمت شد.
با ورود هواپیماهای پیشرفته (F-14) به نیروی هوایی، او برای پرواز با آن انتخاب شد و به پایگاه هوایی اصفهان انتقال یافت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه هوایی اصفهان را به عهده گرفت. با شروع جنگ تحمیلی در مدت کوتاهی توانست با بهره گیری از شور و استعدادش نقش ارزنده ای را در عملیات های برون مرزی ایفا نماید.
در سال 1362 ضمن ترفیع به درجه سرهنگ تمامی، به سمت معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد و به ستاد فرماندهی در تهران عزیمت کرد. از هشتم اردیبهشت ماه 1366 به درجه سرتیپی مفتخر شد. ادامه مطلب...
208 قطعه داستانی در قرآنی مجید آمده است که برخی ادامه برخی دیگر میباشند و بعضی از آنها نیز کامل و مستقل میباشند .
63 سوره از 114 سوره قرآن کریم، حاوی قصه و حکایتی است و این یعنی آن که بیش از نیمی از سورههای قرآن، با هنر قصهپردازی به انتقال پیام خود پرداختهاند .
بیشترین قصههای قرآنی ابتدا در سوره اعراف و پس از آن بقره میباشند و سوره آل عمران در رتبه سوم قرار دارد .
بیشترین داستانهای قرآنی درباره حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل و فرعونیان است . پس از آن، بالاترین آمار متعلق به داستانهای حضرت ابراهیم (ع) و داستانهای حضرت عیسی (ع) و مادرش حضرت مریم (ع) است .
هیچ یک از داستانهای قرآنی براساس خیالپردازی یا شخصیتهای فرضی نیست و همه قصههای قرآن واقعیت داشتهاند و در واقع، روایتی الهی از یک رویداد حقیقی میباشند .
گروهی از داستانهای قرآن با استفهام تقدیری آغاز میشوند . این نوع استفهام، یکی از صنایع ادبی در فن داستان نویسی است که مخاطب را تشویق میکند تا قصه را پیگیری نماید; (طه/9 و ص/20) . در این روش معمولا داستان با این مقدمه آغاز میشود: «آیا این خبر را شنیدهاید که ...» .
گروهی از داستانهای قرآنی با روش نوین (چکیده نویسی) آغاز میشود; یعنی قبل از شروع متن اصلی داستان، در جملات کوتاهی چکیده و هدف اصلی داستان میآید و سپس از ایجاد آمادگی ذهنی، به اصل مطلب پرداخته میشود . به عنوان نمونه، به آیات 10 تا 20 سوره اعراف - داستان آفرینش - مراجعه نمایید .
گاهی از همین روش به صورت معکوس استفاده شده است ; یعنی ابتدا داستان اصلی آورده شده، سپس به بیان خلاصه و چکیده آن پرداخته شده است تا در جمع بندی به خواننده کمک نماید; (آل عمران/59) .
شیوه قرآن در بیان قصههای عاشقانه بسیار لطیف و عبرتانگیز است . در قرآن کریم سعی شده است تا با مسائل عشقی به صورت سمبلیک و اشارهوار برخورد شود و از ارائه جزئیات یا به زبان آوردن صریح و زننده، خودداری شود . با خواندن داستان یوسف و زلیخا، این نکته را در خواهید یافت .
یک نکته جالب در داستانهای قرآنی، شکسته شدن حصار زمان است . گاهی حتی یک داستان در دل داستان دیگر آورده میشود; در حالی که در زمانهای مختلف رخ دادهاند . این خصوصیت قرآن، باعث میشود تا انسان با دقت و موشکافی، سعی در چیدن صحیح قطعات مختلف این داستانها نماید و تمرکز بیشتری پیداکند .
نکته زیبای دیگر آن که در قصههای قرآنی، جایگاه خاص زنان و نقش تعیین کننده و محوری آنان در اغلب داستانهای قرآنی است; (تحریم 10 و 11) . زنان در داستانهای قرآنی، به وضوح معرفی میشوند و شخصیتی مستقل دارند .
قرآن در جاهایی که میخواهد الگویی عمومی ارائه کند و یا اندرزی فراگیر در داستانهای خود مطرح کند، از کلمات عامی مانند مردی از خاندان فرعون (مؤمن/28) یا زن لوط و زن نوح (تحریم/10) استفاده میکند
پاداش بی حساب برای صابران
در آیه 10 سوره مبارکه زمر می خوانیم: « قل یا عباد الذین آمنوا اتقوا ربکم للذین أحسنوا فی هذه الدنیا حسنة و أرض الله واسعة إنما یوفى الصابرون أجرهم بغیر حساب » بگو: «اى بندگان من که ایمان آورده اید! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! براى کسانى که در این دنیا نیکى کرده اند پاداش نیکى است! و زمین خدا وسیع است، (اگر تحت فشار سران کفر بودید مهاجرت کنید) که صابران اجر و پاداش خود را فقط بى حساب دریافت مى دارند! " توفیه" اجر به معناى آن است که آن را به طور تام و کامل بدهند. و از سیاق برمى آید انحصارى که کلمه" انما" مفید آن است،متوجه جمله" بغیر حساب" باشد پس معنایش این است که: صابران اجرشان داده نمى شود، مگر اعطایى بى حساب. پس صابران بر خلاف سایر مردم به حساب اعمالشان رسیدگى نمى شود و اصلا نامه اعمالشان بازنمى گردد، و اجرشان همسنگ اعمالشان نیست. در مجمع البیان آمده که عیاشى به سند خود از عبد الله بن سنان از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود رسول خدا (ص) فرمود: روزى که نامه هاى اعمال باز مى شود و میزان اعمال نصب مى گردد، براى اهل بلاء نه میزانى نصب مى شود، و نه نامه عملى بازمى گردد، آن وقت این آیه را تلاوت فرمود: " إنما یوفى الصابرون أجرهم بغیر حساب" در آیه شریفه" صابران" هم مطلق ذکر شده و مقید به صبر در اطاعت و یا صبر در ترک معصیت و یا صبر بر مصیبت نشده پس شامل تمامی آنها می شود؛ هر چند که صبر در برابر مصائب دنیا، بخصوص صبر در مقابل اذیت هاى اهل کفر و فسوق که به مؤمنین مخلص و با تقوا مى رسد با مورد آیه منطبق است (ولی آیه مخصوص به موردش نمی شود بلکه شامل سایر موارد هم می شود). بنابراین جمله " إنما یوفى الصابرون أجرهم بغیر حساب" (صابران اجر و پاداش خود را فقط بى حساب دریافت مى دارند) دلالت بر اهمیت و ارزش فوق العائده صبر در برابر مشکلات و سختی ها می کند تا آنجا که این افراد بر خلاف دیگران، بدون حساب و کتاب اجرشان را دریافت می کنند.
اهمیت نماز از منظر امام باقر(ع)
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) با گروهى در مسجد نشسته بودند ، مردى وارد مسجد شد و رکوع و سجود نمازش را ناتمام بجاى آورد ، به نحوى که وضع رکوع و سجودش نماز را از حیثیّت نماز مى انداخت . رسول خدا فرمود : نوک زد مانند نوک زدن کلاغ ( کنایه از اینکه نمازش را عجیب با عجله خواند آن چنان که گویى نماز بنود ) ، چنان که مرد با چنین نمازى بمیرد با دین من نمرده است
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : نمازت را سبک مشمار ، به حقیقت که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به وقت مرگش فرمود : هرکس نماز را سبک انگارد از من نیست ، هر کس شراب بنوشد از من نیست ، و الله قسم کنار کوثر بر من وارد نمى شود .
گر شرط عشق را سر زیبا گذاشت او
دستی به دام زلف چلیپا گذاشت او
اول به اشک غسل شهادت به دیده داد
وانگه به دام حادثه ها پا گذاشت او
قدری قدم به دور خیم زد امیر عشق
فردای جنگ را به تماشا گذاشت او
بر روی خاک نقشه ای از جنگ را کشید
عباس را میان سپه تا گذاشت او...
امید جان گرفت به نقاشی امیر
یکباره کوه و ودشت و دریا گذاشت او
دست زُهیر سمت یمین سپاه داد
دست حبیب سمت یسارا گذاشت او
در پشت جبهه جنگ برایش سؤال بود!
آهی کشید و جاش مبادا گذاشت او
نقاشی اش اگر قمری همچو کوه داشت
خورشید را به نیزه چرا جا گذاشت او
محمد حسین حائری نژادیان
تغییر باورهای غلط درباره آموزش قرآن دوره ابتدایی
برخی باورهای غلط درباره آموزش قرآن در دوره ابتدایی وجود دارد که عبارتند از:
درس قرآن یک درس تخصصی است و باید معلمان متخصص تدریس کنند، در حالی که هیچ مدرک مستند و کارشناس آموزش قرآن چنین اعتقادی را بیان نکرده است.
هدف اصلی تنها علاقهمندکردن کودکان به قرآن است در حالی که اهداف چیزی فراتر از این را میگویند.
هدف از آموزش قرآن آموزش حفظ و قرائت برخی از سورههای قرآن است، درحالی که این برخلاف اهداف قصد شده است.
هدف از آموزش قرآن آموزش آیات کتاب درسی است. در حالی که مصوبه شورای عالی، روخوانی کل قرآن را مد نظر قرار داده است.
آموزگاران توانایی و شایستگی آموزش قرآن را ندارند. در صورتی که هم مصوبه شورای عالی و هم مقدمه کلیه کتب درسی به این مطلب تأکید دارد که آموزگار پایه باید این کتاب را تدریس کند.
با توجه به آن چه گفته شد این برداشتهای غلط با اهداف مصوب شورای عالی آموزش و پرورش و همچنین راهنمای برنامه درسی آموزش قرآن دوره ابتدایی و مقدمه کتابهای درسی آموزش قرآن تناسبی ندارند.
ابزار و وسایل مورد نیاز معلمان قرآن در اختیار آنان قرار گیرد
ابزار و وسایل مورد نیاز معلمان قرآن از قبیل لوحه و نوار آموزشی و کتاب راهنمای معلم به تعداد معلمان تهیه و در اختیار آنان قرار گیرد. ادامه مطلب...
کلیپ تصویری بسیار جالب در پاسخ به این سوال که
چرا باید به غزه و لبنان کمک کنیم؟
-------------------------------------------------------------------
کیفیت پایین3GP : کلیک کنید
کیفیت بالا MP4: کلیک کنید
و ما تا آخر ایستاده ایم
عید نوروز به عنوان عید ملی و مذهبی ایرانیان عید احیای ارزشها و باورهایی چون صله رحم است.
عید نوروز سرآغاز طراوت طبیعت و جوان شدن جهان و تازه شدن فضای زندگی طبیعی انسان است.
ظهور اسلام و برخورد مسالمت آمیز آن با سایر ادیان و آیین ها از جمله اعتقادات مذهبی و ملی ایرانیان موجب شد که مراسم و آداب مربوط به نوروز از جامعه اسلامی رخت برنبندد و با مسلمان شدن ایرانیان، نوروز اندک اندک با اعتقادات اسلامی آمیخته شد.
از جمله اعمال عید نوروز، صله رحم و دیدار با دوستان است که از سوی اسلام و ائمه اطهار در روایات و احکام اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
امام باقر(ع) می فرماید: ارتباط با خویشان، اعمال را پاکیزه می کند، دارایی ها را افزایش و بلاها را دور می کند و مرگ آدمی را به تأخیر می اندازد.
منبع: خبرگزاری مهر
عبدالله بن مسعود از صحابه بزرگ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود، وقتی مریض شد که در همان مریضی رحلت کرد عثمان بن عفان بر او وارد شد که از او عیادت کند.
عثمان از او پرسید: شکایت تو چیست؟
گفت: گناهان من .
گفت: چه میخواهی؟
گفت: رحمت رب خودم را.
گفت: آیا طبیب را دعوت نمیکنی؟
گفت: طبیب مریضم کرد.
گفت: آیا امر ندهیم که تو را عطایی کنند؟
گفت: آن وقت که بدان محتاج بودم مرا از آن بازداشتی والان به من عطا میکنی که از آن مستغنی ام؟
گفت: عطا برای دخترانت باشد.
گفت: آنان را حاجت به عطا نیست چه این که من آنان را امر کردهام که سوره واقعه را بخوانند فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: من قراء سورة الواقعه کل لیلة لم تصبه فاقة اءبدا. رسول الله فرمود: هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ گاه تنگدستی به او روی نمیآورد.
(هزار و یک نکته، ج 1 و 2، ص 750)