سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امّا حقّ شما برمن . . . این است که به شما بیاموزم تا نادانی نکنید و ادب آموزمتا بدانید . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :6
کل بازدید :74930
تعداد کل یاداشته ها : 31
103/9/3
4:42 ع

1 -باعث خوشنودی خدا وفرشتگان می شود. 

2- باعث مباهات خداوند بر فرشتگان است.

3- باعث درخشش برای اهل آسمان همانند ستارگان است.

4- باعث روشنی دل است.

5- باعث استجابت سریع دعا است.

6- باعث پذیرش توبه و پاک شدن از گناهان از جانب حضرت حق است.

7- باعث کفاره گناهان است.

8- باعث زیبایی صورت و شادابی چهره و نورانی شدن آن در طول روز است.

9- باعث سلامتی و تندرستی و رفع انواع بیماریهای جسمی و روحی است.

10- باعث از بین رفتن غم و اندوه و تقویت نور چشم است. 

11- باعث تمسک یافتن به اخلاق انبیاء و اولیای خداوند است.

12- باعث انجام دادن سنّت پیامبران و صالحان است.

13- باعث تابش نور خدا به او می‌شود .

14- باعث مهر و محبت و محبوب القلوب شدن بین مردم است.

15- باعث افزایش عمر است.

16- باعث جلب رزق و روزی فراوان و ادعای قرض است.

17- باعث نوعی صدقه است.

18- باعث نوشته شدن چهار ثواب بزرگ برای خود است.

19- خداوند نه صف از ملائکه پشت سر نمازگزار قرار می‌دهد.

20-  کلید رفتن به بهشت و جواز عبور از پل صراط است.

21- زینت آخرت و نور مؤمن در آخرت است.

22- نماز شب همچون سایبانی در روز قیامت است بر سرش.

23- نماز شب لباس بدن نمازگزار است در روز قیامت درحالیکه همه عریانند.

24- نماز شب در روز قیامت همچون نوری در برابرش است و چشم نمازگزار نماز شب در روز قیامت شادمان است.

25- نماز شب میان شخص نمازگزار و آتش جهنم همچون حائلی فاصله می‌گذارد.

26- میزان اعمال خوب نمازگزار در روز قیامت سنگین است.

27- نماز شب همچون تاجی در روز قیامت است بر سرش.

28- چراغی است برای تاریکی قبر و برطرف کننده وحشت تاریکی قبر است.

29- نماز شب همچون مشعلی نورانی است در تاریکی قبر.

30- نماز شب، نمازگزار را از عذاب قبر ایمن می‌کند و برات آزادی از آتش جهنم است.

 


90/12/24::: 3:14 ع
نظر()
  
  

امیرالمومنین (ع) وقتی در بیت المال مشغول رسیدگی به حساب بیت المال است و شمع هم از بیت المال روشن است، چند نفر وارد می شوند که کار خصوصی دارند، و کارشان مخصوص بیت المال نیست، فوراً شمع را خاموش می کند. حال ما بگوییم چه آدم بخیلی است از این که شمعی مصرف بشود مضایقه دارد! نه این جور نیست. این امانتداری است نه بخل.


  
  

مهجوریت قرآن و فاصله گرفتن مردم به خصوص مسلمانان از مفاهیم و معارف قرآن علت‎های متعددی دارد از جمله:

1. تلاش و توطئه شیاطین جنی و انسی باعث شده که مردم از مفاهیم و معارف بلند قرآن مجید فاصله گرفته و در دام شیطان‎های وسوسه‎گر گرفتار آیند و با آموزه‎های قرآن کریم بیگانه شوند و قرآن در میان آن‎ها به خصوص مسلمانان مهجور بماند، قرآن کریم می‎فرماید: «و قال الرسول! یارب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا؛ و پیامبر (خدا) گفت: «پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند (و از آن دوری جستند)».

2. فراموش کردن مفاهیم و معارف قرآن کریم وغفلت از آنها، باعث شده که مردم به دستورها و پیام‎های راه‎گشا و هدایت‎گر این کتاب مقدس توجه نکنند و فرهنگ قرآن در میان مردم به دست فراموشی سپرده شود بسیاری از مردم به جای عمل به قرآن، تنها آن را به عنوان یک کتاب مقدس یا به قصد ثواب آن را تلاوت می‎کنند و یا در مراسم ختم مرده‎گان آن را قرائت نموده و یا در کنار سفره عقد و یا دریاچه‎ای سبز بر روی طاقچه از آن نگهداری می‎کنند!! در حالی که قرآن کریم برای هدایت و تربیت انسان‎ها نازل شده و مردم باید با عمل به دستورها و فرمان‎های آن، برای رسیدن به کمال و نزدیک شدن به خداوند را بپیمایند و در آیات آن تدبر و تفکر کنند ودر زندگی آن‎ها را بکار گیرند و پیاده کنند؛ «... و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون؛... و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آن چه به سوی مردم نازل شده است برای آن‎ها تبیین کنی، شاید اندیشه کنند».

3. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ درباره مهجوریت قرآن کریم می‎فرماید: «... حاملان قرآن آن را واگذاشته و حافظان قرآن آن را فراموش می‎کنند، پس در آن روزقرآن و پیروانش از میان مردم رانده و مهجور می‎گردند و هر دو غریبانه در یک راه ناشناخته سرگردانند و پناه‎گاهی میان مردم ندارند، پس قرآن و پیروانش در میان مردمند، ولی گویا حضور ندارند، با مردمند ولی از آن‎ها بریده‎اند؛ زیرا گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نشوند، گر چه کنار یکدیگر قرار گیرند، مردم در آن روز، درجدایی و تفرقه هم داستان، و در اتحاد و یگانگی پراکنده‎اند، گویی آنان پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست، پس از قرآن جز نامی نزدشان باقی نماند و آنان جز خطی را از قرآن نشناسند...»


90/12/22::: 9:35 ع
نظر()
  
  

خالد بن احمد شوقی اسلامبولی یک افسر مصری و عضو گروه جهاد اسلامی مصر بود که به همراه تنی چند از همرزمان مسلمانش در روز 6 اکتبر 1981 (14 مهر 1360) انور سادات رئیس آمریکایی رژیم مصر را روانه جهنم کرد.

او در سال 1955 میلادی در مصر متولد شد. پس از تحصیل، به ارتش مصر پیوست. او در 20 سالگی با درجه ستوانی در واحد توپخانه ارتش مصر مشغول خدمت شد خالد اسلامبولی مدتی با جنبش اسلامی «الجهاد» که مخفیانه فعالیت می­کرد همکاری داشت. او پس از برنامه ریزی دقیق در روز 6 اکتبر 1981 هنگامی که واحد ها­ی ارتش و نظامیان کشور مصر در سالگرد جنگ رمضان در برابر انور سادات رژه می­رفتند، به همراه چند تن از همرزمانش به جایگاه مخصوص حمله کرد. در این حمله علاوه بر انور سادات، 5 نفر دیگر از مقامات رژیم او نیز کشته شدند. 28 نفر از جمله 14 افسر آمریکایی نیز زخمی شدند. خالد اسلامبولی به همراه سه تن از همرزمانش دستگیر و روانه زندان شدند. او و سایر متهمان در قفس ها­ی فولادی در دادگاه شرکت می­کردند. وی طی جلسات محاکمه خود انگیزه اش را از قتل انور سادات، مخالفت با بستن پیمان سازشکارانه کمپ دیوید اعلام کرد که خیانتی بزرگ به آرمان رهایی فلسطین بود. خالد اسلامبولی سرانجام در 15 آوریل 1982 (26 فروردین 1361) به اعدام محکوم شد و حکم اعدام وی در همان ماه به مرحله اجرا در آمدو به شهادت رسید. 

متن وصیت نامه خالد اسلامبولی

پدر، مادر، خواهران و برادر عزیزم محمد! السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بر شما باد التزام به احکام اسلام و عمل به قرآن و ترس از خداوند. من شما را به اطاعت از دستورات خداوند دعوت می­کنم. امیدوارم به خاطر مشکلاتی که شما را دچار آن ها می­کنم، مرا ببخشید و مورد عفو قرار دهید. خداوند ما را برای شهادت در راه خود انتخاب و هدایت کرد و انشاء الله ما و شما را در بهشت در کنار یکدیگر جمع خواهد کرد.

حاکم جامعه­ی ما طغیان کرده و جباری را پیشه­ی خود ساخته است. امت اسلامی راهی برای خلاصی از او ندارد مگر با قتل او... .

مادرم! ناراحت نباش،چون ما به اذن خداوند در زمره­ی شهدا هستیم. نامه­ی من زمانی به شما خواهد رسید که در دنیای آخرت قرار دارم. خواهرم انسیه و سمیه و برادرم محمد را به خدا میسپاریم. مبلغ پولی که نزد خواهرم انسیه است، بین فقرا و مساکین تقسیم شود و فرزندانش فاطمه و مروه با تربیت اسلامی و مقید به دستورات شرعی تربیت شوند.

ما با هم تصمیم گرفتیم که فرعون مصر را به قتل برسانیم تا شاید خداوند به خاطر این کار، ما را از ننگ دوستی با صهیونیست ها که دامن ما را گرفته و فساد روحی و اخلاقی سادات و همسرش را در جامعه علنی ساخته است نجات بخشد.

منبع:جوان آنلاین



  
  

نکات ضروری قبل از شروع به حفظ قرآن

1ـ نیّت، باید دوستی با خدا و آشنایی بیش تر با قرآن باشد و هنگام حفظ قرآن بهتر است با وضو و طهارت و رو به قبله باشیم.

2ـ حفظ اگر از کودکی و نوجوانی شروع شود، بسیار سریع تر به نتیجه خواهید رسید. از همان اول باید تصمیم بر این کار جدّی باشد و حفظ از اسامی سوره ها آغاز گردد.

3ـ برای حفظ باید نشاط و آمادگی داشت و در غیر این صورت، از حفظ قرآن پرهیز شود. باید ساعات مشخصی از روز را برای این کار در نظر گرفت و اگر یک روز از حفظ قرآن باز ماند روز بعد باید جبران شود. زمان حفظ بهتر است اول صبح و شب، قبل از استراحت باشد.

4ـ برای تمرکز حواس باید در مکان ثابت و ساده ای که دارای سکوت و آرامش و هوای سالم باشد، مشغول حفظ شد.

برای حفظ باید روش ترتیل را آموخت چون به کارگیری آهنگهای ترتیلی حفظ را راحت تر می گرداند.

6ـ هر چه تسلط به روان خوانی صحیح، تجوید و دستور زبان عربی بیش تر باشد، بهتر و زودتر می توان قرآن را حفظ کرد؛ هم چنین گوش فرا دادن به نوار ترتیل برای این کار بسیار مفید و مؤثر است.

7ـ خواندن دعاهای وارد شده و کمک خواستن از خدا، اثر زیادی در آسان شدن حفظ و فهم قرآن دارد.

8ـ باید برای این کار یکی از دوستان را انتخاب کنید تا بتوانید ساعاتی از روز را با هم سپری کرده و با یک دیگر تمرین نمایید.

حافظ قرآن باید از پیروی و تقلید از دیگران پرهیز کند؛ زیرا تجربه نشان داده است که عمرِ تقلید کوتاه است و نمی توان بر آن پایدار ماند. البته این به معنای کنار گذاشتن تجربه ی دیگران نیست؛ بلکه منظور یافتن راهی مناسب با قابلیت و استعداد خود است.


  
  
بسم الله الرحمن الرحیم
کاندیداهای جبهه پایداری با امضای میثاق‌نامه چه تعهداتی دادند؟
یک هفته پس از آنکه نشست سراسری جبهه پایداری انقلاب اسلامی در مجتمع الزهرا سلام الله علیها برگزار شد و حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر آقاتهرانی نیز منشور رقابت اخلاقی جبهه پایداری را تبیین کرد، متن میثاق‌نامه‌ای منتشر شد که در نشست هفته‌ی گذشته میان کاندیداهای این جبهه توزیع شده و آن‌ها امضا کرده بودند.
به گزارش رجانیوز، در این میثاق‌نامه هم به شرایط کشور و علت شکل‌گیری جبهه پایداری اشاره شده است و در 11 بند پیشنهادهایی عنوان شده است و در عین حال، صرفاً تقید اخلاقی و گفتمانی برای کاندیدا ایجاد کرده است، نه قید حزبی و یا محصور کردن در چهارچوب‌های قبیله‌گرایانه. متن کامل میثاق‌نامه در ادامه آمده است:
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم
انّ الّذِینَ قَالوا رَبُّنَا اللهُ ثُمّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوف عَلَیهم وَلَا هُم یَحزَنونَ (احقاف13)
انقلاب اسلامی رجعت و بعثت دوباره همه باورهای ملکوتی و آرمانهای بزرگ انبیا و اولیا، و زمینه‌ساز و پرچم‌دار به ثمر رساندن همه مجاهدت‌های جبهه حق در طول تاریخ بشریت است. اکنون از پس همه این سال‌ها و همه ریزش‌ها و رویش‌ها، نهضت عدالت‌خواهانه امام راحل(ره) با هدایت رهبر معظم انقلاب، جوان‌تر از همیشه خود، به سوی افق نورانی و غایت خود نزدیک می‌گردد.
انقلاب ما با رویارویی تمام عیار خود با جبهه استکبار در همه عرصه‌های علمی، فرهنگی، اقتصادی، صنعتی و سیاسی توانسته به الگویی درخشان برای تمامی ملت‌ها، آزادی‌خواهان و اندیشمندان جهان تبدیل شود.
موقعیت ویژه و حساس کنونی و تأکید بر پشتیبانی، تقویت و حراست بیش از پیش از رکن اصلی همه این موفقیت‌های بزرگ تاریخی یعنی عنصر ولایت‌فقیه، ما را بر آن داشت که با تشکیل جبهه پایداری متشکل از مؤمنان متعهد و دلسوز و رویش‌های انقلاب، بر راهی که در سوم تیرماه در احیا و بازگشت گفتمان امام و انقلاب و رهبری عزیز آغاز شد، استقامت نمایم و با صدایی رسا و صریح از فتنه، انحراف و مفسدین تبری جسته و بر حفظ روحیه ولایتمداری، ظلم‌ستزیز، فسادستیزی، ساده‌زیستی و مردمداری تأکید کنیم.
اینجانب .......نامزد نمایندگی دوره نهم مجلس شورای اسلامی
از حوزه انتخابیه ...... متعهد می‌شوم که:
1- در دفاع از حریم ولایت فقیه و نظام اسلامی چونان عمار سر از پای نشناخته و بصیرت دهی به آحاد جامعه بپردازم.
2- در برابر انحراف‌ها، فتنه‌ها، توطئه‌ها و تهدیدهای دشمنان در وسط میدان دفاع از ولایت و ارزش‌های دینی و ملی باشم.
3- فرصت پیش‌آمده برای حضور در مجلس شورای اسلامی را قدر دانسته و خویشتن را وقف خدمت به مردم، تعالی ایران اسلامی و پیش‌برد اهداف عالیه انقلاب کنم.
4- در تبلیغات انتخاباتی از اقدامات و روش‌های مغایر با شئون اسلامی بپرهیزم و رقابت سالم با رقبا و دوری جستن از کانون‌های قدرت و ثروت را وجهه همت خویش قرار دهم.
5- در طول حضور در مجلس از فعالیت اقتصادی خصوصی و شخصی پرهیز کرده و پیوسته توده‌های محروم و مستضعف را مد نظر قرار دهم.
6- به‌نوبه خود به مقابله با سوء استفاده‌ها، اشرافی‌گری، تجمل‌گرایی، فقر، تبعیض، ویژه‌خواری و فساد برخیزم و بر ساده زیستی و عدالت‌خواهی در زندگی پایدار و پایبند بمانم.
7- مطالبه رهبری عزیز حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) را در خصوص طرح نظارت نمایندگان مجلس، آن‌گونه که سزاوار است به سرانجام رسانده و راه سوء استفاده‌ها از این جایگاه مقدس را مسدود نمای.
8- تعامل سازنده و تلاش برای کارآمدتر شدن نظام و قوای دیگر را در عین حفظ استقلال و جایگاه مجلس دنبال نموده و از شکل‌گیری تنش‌های بی‌حاصل بین قوا، که موجب نا امیدی و از دست رفتن فرصت‌هاست، پیش‌گیری کنم.
9- در انجام وظایف قانون‌گذاری و نظارت و شرکت در همه جلسات و کمیسیون‌ها جدی بوده و زمینه فعال شدن فراکسیون اصولگرایان را فراهم کنم.
10-در انتخاب هیأت رئیسه و مسئولیت‌های حساس مجلس، افرادی را انتخاب کنم که در فتنه‌ها و انحراف‌ها و لحظات حساس و تاریخی در سربازی رهبری و خدمت به مردم، علکرد درخشانی داشته باشند.
11-در مقابل مستکبران جهانی محکم و استوار بایستم و از حقوق ملت، مقتدرانه دفاع کنم./
صلوات

90/12/13::: 8:7 ع
نظر()
  

نیکی و احترام به پدر و مادر و راضی و خشنود نمودن آنان، آثار و فواید بسیار مهم و ارزنده و سعادت دنیوی و اخروی را در پی خواهد داشت . در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1- خشنودی خداوند و غفران الهی 

خشنودی خداوند یکی از مهم ترین نتایج نیکی و احترام به والدین است چنان که امام صادق (ع) می فرماید: «حسن سلوک و نیکی به والدین از حسن شناخت و معرفت عبد به خداوند تعالی است، زیرا هیچ عبادتی انسان را به سرعت نیکی به پدر و مادر به خشنودی خداوند تعالی نمی رساند آن هم احسانی که محض تحصیل رضای پروردگار باشد.»
بدین جهت خداوند در سوره اسراء بعد از آنکه انسان را به نیکی کردن و احترام به پدر و مادر دستور می دهد، می فرماید: «پروردگارتان به آنچه در درون شماست، آگاه تر [از خودتان]است. اگر صالح باشید، قطعاً او آمرزنده توبه کنندگان است.»(اسراء/25)
بنا بر این از آنجا که گاهی در باره حفظ حقوق پدر و مادر و احترام آنها و تواضعی که بر فرزند لازم است ممکن است لغزش هایی پیش بیاید که انسان آگاهانه یا ناآگاه به سوی آن کشیده شود . چنانچه بلافاصله پشیمان شود و در مقام جبران برآید، مسلماً مشمول عفو خدا خواهد شد.
2 - طول عمر

یکی دیگر از آثار احترام به والدین، طولانی شدن عمر انسان است .پیامبر(ص)در این باره می فرماید: « ای فرزند آدم! به پدر و مادرت نیکی کن و صله رحم داشته باش تا خداوند، کارت را آسان و عمرت را طولانی بگرداند. پروردگارت را فرمان ببر تا خردمند به شمار آیی و از او نافرمانی نکن که نادان شمرده می شوی.» همچنین می فرماید:«در آنچه خدای متعال در «الواح» به موسی(ع) داد، از جمله چنین بود:... مرا و پدر و مادرت را سپاسگزاری کن، تا تو را از نابود شدن ها حفاظت کنم و اجلت را به تأخیر بیندازم و به تو زندگی ای پاک ببخشم و تو را از این زندگی به سوی بهتر از آن، ببرم.»
امام باقر (ع) نیز با تحسین کسانی که والدین خود را مورد احترام و نیکی قرار می دهند می فرماید: «خوشا به حال کسی که به پدر و مادر خود نیکی کند، زیرا خداوند بر عمر او می افزاید»
3 - فراوانی روزی

خداوند متعال «رزاق» است؛ تمامی موجودات بر سفره لطف و احسان او حضور دارند و از نعمت های او چه مادی و چه معنوی بهره مند می شوند. وظیفه ما در قبال این همه نعمتی که خداوند به ما عطا کرده این است که همیشه و در همه حال سپاسگزار او باشیم. در حقیقت شکر نعمت عامل بسیار مؤثری در افزایش نعمت ها و الطاف الهی است که خداوند با صراحت بدان اشاره فرموده است: « و پروردگارتان اعلام کرد که اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما می افزایم و اگر کفران کنید، بدانید که عذاب من سخت است.»
پدر و مادر نیز از جمله بزرگترین نعمت هایی هستند که خداوند به بندگانش ارزانی داشته است و باید خدا را به خاطر وجود این نعمت های گرانقدر شاکر بود .
در آیه 14 سوره لقمان، شکر والدین هم ردیف شکر خدا آمده است:«أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ؛ [به انسان توصیه کردیم]که شکرگزار من و پدر و مادرت باش!»
امام رضا(ع) در این باره می فرماید:«خدا امر فرموده به شکرگذاری از خودش و برای والدین، پس اگر کسی والدین را شکر نکند، خدا را هم شکر نمی کند.
4- آسان شدن مرگ

مرگ یک رخداد طبیعی در زندگی انسان است و در روایتی از امام رضا(ع) به عنوان یکی از وحشتناک ترین مراحل زندگی انسان معرفی شده است. در حالی که مرگ برای انسان مؤمن و صالح آسان و بنا به سخن امام علی(ع) ارزشمندترین هدیه برای او می باشد آن جا که فرمود: «أفضل تحفة المومن الموت»
خداوند در قرآن کریم در وصف مرگ پرهیزگاران می فرماید: «همانها که فرشتگان [مرگ]روحشان را می گیرند در حالی که پاک و پاکیزه اند به آنها می گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می دادید!»(نحل/32)
امام صادق(ع) راحتی در هنگام مرگ و آسان شدن سکرات موت را از دیگر آثار احترام و نیکی به والدین برشمرده و می فرماید: «کسی که دوست دارد خدای متعال سختی های مرگ را بر او آسان سازد، نسبت به خویشان و نزدیکان و پدر و مادرش نیکوکار باشد و اگر چنین کند خدای متعال سختی های مرگ را بر او آسان می کند»
5 - ورود به بهشت و برخورداری از درجات بالای بهشتی

از جمله آثار اخروی که در نتیجه احترام به پدر و مادر برای انسان حاصل می شود ،رسیدن به بهشت و بهره مندی از نعمتهای فراوان آن است.
خداوند در قرآن سعادت و شقاوت انسان را بسته به اعمال او می داند و برای هر یک از اعمال انسان درجه و مرتبه ای قرار داده است: «برای هر یک برابر اعمالی که انجام داده اند درجاتی است، که پروردگار تو از آنچه می کنند غافل نیست.»(انعام/132)
اگر احترام به پدر و مادر در نزد خدا در مرتبه ای بسیار بالا قرار دارد، پس چه پاداشی بهتر و ارزشمندتر از بهره مندی از بهشت و درجات بالای آن برای انسان می تواند وجود داشته باشد؟
امام باقر(ع) در مورد مؤمنان برخوردار از جایگاه والای بهشتی می فرماید: «اگر مؤمنی چهار ویژگی در خود داشته باشد خداوند او را در بالاترین و شریف ترین جایگاه قرار خواهد داد: کسی که یتیمی را پناه داده و بر او پدرانه نظر افکند، کسی که ضعیفی را مورد ترحم قرار دهد و در حد کفایت به او کمک کند، کسی که به والدین خود انفاق و با آنان مدارا کند، و[آن که]به ایشان نیکی کرده واز نگران ساختن آنها اجتناب نماید.»
6 - همنشینی با نیکان

یکی از پیامدهای نیک احترام به والدین، همنشینی با نیکان در آخرت است. بزرگترین آرزو و خواسته اهل ایمان، همنشینی با «ابرار» چه در دنیا و چه در آخرت است . آنان از خدا می خواهند که با نیکان بمیرند و با ایشان محشور شوند: «پروردگارا! گناهان ما را بیامرز و زشتی های ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران.»
کسی که به خدا ایمان داشته باشد، برای جلب رضایت خدای متعال و برخورداری از فضل و رحمت الهی تمام سعی و تلاش خود را به کار می گیرد و با اعمال شایسته ،راه رسیدن به رستگاری را می پیماید . یکی از آن اعمال نیک، احترام به پدر و مادر است که سعادت آخرت و همنشینی با نیکان را به دنبال خواهد داشت .
پیامبر اکرم(ص) در بیان نیکی به پدر و مادر و نتیجه آن در آخرت و روز قیامت می فرماید: «کسی که برای پدر و مادرش حج انجام دهد و یا بدهکاری آنها را بپردازد، خداوند او را در روز قیامت با نیکان بر می انگیزد.»
7 - اجابت دعای والدین در حق فرزندان

انسان موجودی است که همیشه به خداوند محتاج است و همواره در تمام کارها باید به او متوسل شود و از او کمک بخواهد . دعا بهترین وسیله ارتباط بین خدا و انسان است . خداوند بزرگ بندگان خود را به دعا کردن سفارش نموده و وعده استجابت به آنان داده است. چنانکه درسوره بقره می فرماید: «دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم.»
البته خداوند متعال برای دعا و استجابت آن و همچنین برای درخواست کنندگان آن شرایطی قرار داده است که باید به آن شرایط عمل نمود. در این خصوص پدر و مادر از جمله کسانی هستند که دعایشان در حق فرزندان خوش رفتار مستجاب می شود .
در اهمیت دعا برای فرزندان همین بس که حضرت امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه، دعای 25 را به فرزندان خود اختصاص می دهد و از خداوند نیک بختی آ نها را می خواهد.
امام صادق(ع) در اهمیت دعای والدین در حق فرزندان می فرماید: «خداوند دعای سه کس را رد نخواهد کرد: دعای پدر در حق فرزند در هنگام نیکی به او، دعای پدر بر ضد فرزند(نفرین) هنگامی که مورد عاق او واقع شود و دعای مظلوم بر ظالم.»
8 - موجب نیکی فرزندان

والدین از نظر اخلاقی و تربیتی بر فرزندان خود تأثیر زیادی دارند. پدر و مادر اولین کسانی هستند که فرزندان در تمام مراحل زندگی،آنها را به عنوان الگوی خود قرار می دهند.
بنا بر این کسی که انتظار ادب و معرفت و حق شناسی از فرزندانش دارد، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر خودش و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از او بیاموزند.اگر کسی پدر و مادرش را احترام کرد نتیجه آن را در احترام فرزندانش به خود خواهد دید. اگر فرزند ببیند که پدر و مادرشان نیکی به والدین را سرلوحه زندگی خود قرار داده اند و به آن اهتمام می ورزند، او هم نسبت به آنان چنین خواهد کرد.
امام صادق(ع) می فرماید: «به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند.» (بحارالانوار/ج71/ص65)




90/12/7::: 1:16 ص
نظر()
  
  

در این نوشتار که از کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» استاد مطهری جمع آوری شده است؛ سعی شده پنجره­ای از دیدگاه این اندیشمند شهید پیرامون «ملی گرایی» به روی خوانندگان گشوده شود.

 

انصافاً ملی­گرایی و نژاد­پرستی احمقانه نیست؟

فعلا در دنیا ملتى وجود ندارد که از نظر خون و نژاد از سایر ملل جدا باشد، مثلا ما ایرانی­ها که سابقه­ی تاریخى نیز داریم و از لحاظ حکومت و قوانین داراى وضع خاصى هستیم، آیا از لحاظ خون و نژاد از سایر ملل مجاور جدا هستیم؟ مثلا ما که خود را از نژاد آریا، و اعراب را از نژاد سامى مى­دانیم، آیا واقعا همینطور است؟ یا دیگر پس از این همه اختلاط­ها و امتزاج­ها، از نژادها اثرى باقى نمانده است؟

حقیقت اینست که ادعاى جدا بودن خون­ها و نژادها، خرافه­اى بیش نیست. نژاد سامى و آریایى و غیره به صورت جدا و مستقل از یکدیگر فقط در گذشته بوده است، اما حالا آنقدر اختلاط و امتزاج و نقل و انتقال صورت گرفته است که اثرى از نژادهاى مستقل باقى نمانده است.

بسیارى از مردم امروز ایران که ایرانى و فارسى زبانند و داعیه ایرانى گرى دارند، یا عربند یا ترک یا مغول، همچنانکه بسیارى از اعراب که با حماسه­ی زیادى دم از عربیت مى­زنند از نژاد ایرانى یا ترک یا مغول می­باشند، شما اگر همین حالا سفرى به مکه و مدینه بروید، اکثر مردم ساکن آنجا را می­بینید که در اصل اهل هند یا ایران یا بلخ یا بخارا یا جاى دیگرى هستند. شاید بسیارى از کسانى که نژادشان از کوروش و داریوش است، الان در کشورهاى عربى تعصب شدید عربیت دارند و بالعکس شاید بسیارى از اولاد ابوسفیان­ها امروز سنگ تعصب ایرانیت به سینه می­زنند.(ص56)

 

حقیقت ملی­گرایی

ملیت از خانواده «خود خواهى» است، که از حدود فرد و قبیله تجاوز کرده شامل افراد یک ملت شده است و خواه ناخواه عوارض اخلاقىِ خود خواهى: تعصب، عجب، ندیدن عیب خود (البته عیب­هاى ملى در مقیاس ملت)، بزرگتر دیدن خوبی­هاى خود، تفاخر و امثال این­ها را همراه دارد.(ص57)

به قول اقبال لاهورى:

امر حق را حجت و دعوى یکى است

خیمه­هاى ما جدا دلها یکى است

از حجاز و چین و ایرانیم ما

شبنم یک صبح خندانیم ما(ص49)

«ملت­پرستى، خود نوعى توحش است»(ص51)

می­گویند علت اینکه مرحوم سید جمال الدین اسد آبادى ملیت خود را مخفى مى­کرد، این بود که نمى­خواست خود را به یک ملت معین، وابسته معرفى کند و احیاناً بهانه­اى به دست استعمارچیان بدهد و احساسات دیگران را علیه خود برانگیزد.(ص50)

 

چرا حرف از نژاد می­زنی؟

رسول اکرم (ص) همواره مراقبت مى­کرد که در میان مسلمین پاى تعصبات قومى که خواه ناخواه عکس العمل­هایى در دیگران ایجاد می کرد به میان نیاید.

در جنگ «احد» جوانى ایرانى در میان مسلمین بود، این جوان مسلمان ایرانى پس از آنکه ضربتى به یکى از افراد دشمن وارد آورد، از روى غرور گفت: «خذها و انا الغلام الفارسى»، یعنى این ضربت را از من تحویل بگیر که منم یک جوان ایرانى. پیغمبر اکرم احساس کرد که هم اکنون این سخن تعصبات دیگران را بر خواهد انگیخت، فورا به آن جوان فرمود که چرا نگفتى منم یک جوان انصارى. (سنن ابى داودج2 ص625) یعنى چرا به چیزى که به آیین و مسلک مربوط است افتخار نکردى و پاى تفاخر قومى و نژادى را به میان کشیدى.(ص68)

 

فصل الخطاب

 

نقطه مقابل ناسیونالیسم[ملی­گرایی]، «انترناسیونالیسم» است که قضایا را با مقیاس جهانى مى­نگرد و احساسات ناسیونالیستى را محکوم می­کند. ولى همچنانکه گفتیم اسلام همه احساسات ناسیونالیستى را محکوم نمى­کند، احساسات منفى ناسیونالیستى را محکوم می­کند، نه احساسات مثبت را. (ص58)

 

به اعتراف همه­ی مورخین حضرت رسول اکرم (ص) در مواقع زیاد این جمله را تذکر می­داد:

«ایها الناس کلکم لادم و آدم من تراب لا فضل لعربى على عجمى الا بالتقوى» (تحف العقول ص34 و سیره ابن هشام ج2 ص414) یعنى همه­ی شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده است، عرب نمی­تواند بر غیر عرب دعوى برترى کند مگر به پرهیزکارى.(ص67)

 

اسلام نه تنها به این احساسات تعصب­آمیز توجهى نکرد بلکه با شدت با آنان مبارزه کرد. قرآن کریم در کمال صراحت فرمود: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم»(حجرات/13).

یعنى اى مردم، ما همه شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را گروه­ها و قبیله­ها قرار دادیم تا به این وسیله یکدیگر را بشناسید. گرامی­ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. (ص66)


  
  

شما؟

سید مرتضی آوینی

شهرت؟

سید شهیدان اهل قلم

تحصیلات؟

فوق لیسانس معماری

ولادت؟

شهر ری 1326

شهادت؟

20 فروردین 72، فکه

از کجا با ما حرف می زنی؟

از یک راه طی شده!

چطور؟

من هم سال های سال در یکی از دانشکده های هنری درس خوانده ام. به شب های شعر و گالری های نقاشی رفته ام. موسیقی کلاسیک گوش داده ام. ساعت ها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمی دانستم گذرانده ام. من هم سال ها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته ام.ریش پروفسوری و سبیل نیچه ای گذاشته ام و کتاب «انسان تک ساحتی» هربرت مارکوزه را بی آنکه آن زمان خوانده باشم، طوری دست گرفته ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب، فلانی چه کتاب هایی می خواند، معلوم است که خیلی می فهمد!

وبعد؟

خوشبختانه زندگی مرا به جایی رساند که مجبور شدم رو در بایستی را نخست با خودم و سپس بادیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که تظاهر به دانایی، هرگز جایگزین دانایی نمی شود.

پس رفتید سراغ تحصیل فلسفه؟

دانایی با تحصیل فلسفه نیز حاصل نمی آید باید در جست و جوی حقیقت بود.

حقیقت چیست؟

متاعی است که هرکس به راستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت.

هنری که مشغول آن هستید با تحصیلتان نمی خواند!؟

هرچه آموخته ام از خارج دانشگاه بوده است. بنده با یقین کامل می گویم که تخصص حقیقی در سایه تعهد اسلامی به دست می آید و لا غیر.

فیلم سازی را از کجا شروع کردید؛ قبل از انقلاب؟

قبل از انقلاب گرچه با سینما آشنایی داشتم اما فیلم نمی ساختم. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب ادبیات بوده است.

چیزی هم چاپ کردید؟

چیزی اعم از کتاب یا مقاله به چاپ نرساندم.

بعد از انقلاب چی؟

همه ی نوشته های خویش، اعم ازتراوشات فلسفی، داستان های کوتاه اشعار و... را در چند گونی ریختم و سوزاندم.

چرا؟

تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که حدیث نفس باشد ننویسم و دیگراز خودم سخنی به میان نیاورم.

 برویم سر وقت جنگ؛ عده ای معتقدند به آن همه ویرانی نمی ارزید؟!

خیر! به تحکیم و تثبیت مبانی انقلاب می ارزد؛ اصلا هزینه آن است.

دو کوهه؟

گفته اند شرف المکان بالمکین اعتبار مکان ها به کسانی است که در آن ها زیسته اند و چه خوب گفته اند. دو کوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که سال های سال با شهدا زیسته است، و همه سر مطلب در این جاست.

دو کوهه چرا مغموم به نظر می رسد؟... از آن جا که جنگ را دوست داشت و جنگ دیگر تمام شده است؟

اشتباه نکنید؛ او جنگ را دوست نداشت، جمع باصفای بسیجی ها را دوست دارد، جمع شهدا را آرزومند آن عرصه ای است که در آن کرامات باطنی انسان بروز می یابند.

سخنت با دو کوهه؟

این همه نغنوم نباش دو کوهه. امام رفت، اما راه او باقیست. دیر نیست آن روزی که روح تو عالم را تسخیر کند و نام تو و خاک تو و پرچم هایت مظهر عدالتخواهی شوند.

کربلا؟

قلب زمین

عاشورا؟

قلب زمان

سیاره زمین؟

طرفه خراب آبادی است این سیاره زمین فاحبیت ان اعرف.

از روزگار پس از شهادت بگو؟

از آن پس دیگر، این باد نیست که بر تو می وزد، این تویی که بر باد می ورزی.

سخن آخر؟

اینجا قافله ی نور کربلا می پوید و آن سوی تر، دجله و فرات است که هنوز آبشخور گرگان گرسنه ای است که آن را به کربلاییان بسته اند و در افق دور، «قدس» است، در اسارت شیطان ... ای جوانمرد، بگو که از کدامین قبیله ای؟

 


90/12/2::: 3:36 ع
نظر()
  
  

از پیامبر اکرم صل الله علیه واله و سلم ،خطاب به سلمان فارسی روایت شده است ، ای سلمان: بر تو باد به قرائت قرآن به درستی که قرائت قرآن کفاره برای گناهان وسپر از آتش وامان ازعذ اب است وکسی که قرآن را قرائت کند به ازای هر آیه به او ثواب صد شهید وبه ازای هر سوره ثواب پیغمبر عطا می شود وبر قاری قرآن رحمت الهی نازل می شود و ملائکه برای او طلب استعفار می کنند وبهشت مشتاق دیدار اوست وخداوند از او راضی می شود .

ای سلمان : زمانی که یک مومن قرآن را قرائت می کند خداوند درهای رحمتش را به روی او باز می کند وبه ازای هر حرفی که ازدهان او خارج می شود ملکی را خلق می کند که تا روز قیامت خداوند را برای او تسبیح می کند وبه درستی که در نزد خداوند بعد از فرا گرفتن علم هیچ چیز محبوبتر ازقرائت قرآن نیست .