ابولؤلؤ از حقیقت تا توهم
در سال 23، هجری، خلیفه دوم، عمربن خطّاب، به دست غلامی ایرانی الاصل معروف به «ابولؤلؤ» به قتل رسید. جزئیات این حادثه بر اثر گذشت زمان و به انگیزه های گوناگون دچار تغییرات فراوانی شده است. به همین جهت میان مورخان دربارهی انگیزه قتل، مذهب قاتل، زادگاه، سرانجام و محل دفن وی اختلاف نظرهایی به چشم می خورد. بر اساس این تحقیق ابولؤلؤ اهل نهاوند بوده، مسلمان بودنش محرز نیست. انگیزهی وی از قتل خلیفه نیز عداوت شخصی وی با خلیفه عمر بوده است. آنچه در مورد رابطهی وی با حضرت علی (ع) و فرستادنش به کاشان و دیگر وقایع که در برخی کتب غیر معتبره و دست چندم نقل شده، افسانهای بیش نیست. ابولؤلؤ پس از قتل خلیفه در 26 ذیالحجه سال 23 هجری، در مدینه به قتل رسید. مقبره موجود در کاشان نیز هیچ ربطی به وی ندارد و به احتمال زیاد مقبرهی یکی از صوفیان قرن هفتم می باشد.
تک تک موارد فوق در فصلنامه تخصص تاریخ اسلام شماره 42-41 در 28 صفحه توسط عباسعلی مشکانی سبزواری اثبات شده است.
نویسنده در این مقاله مدعی است که نه ربیع روز قتل خلیفه نیست بلکه این اتفاق در 26 ذی الحجه افتاده است. با این حال برخی در این روز مراسمی بر پا می کنند که شایسته است در این باره به بیاناتی از مقام معظم رهبری توجه شود: بعضی ها به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا (س) این روزها و در این دوران کاری می کنند که ناشایست است. اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیاسی آمریکا، وسیلهای پیدا کند، دلیلی پیدا کند، نواری پیدا کند، ببرد اینجا و آنجا بگذارد، بگوید کشوری که شما می خواهید انقلابش را قبول کنید این است، می دانید چه فاجعهای اتفاق می افتد؟ بعضیها دارند به نام فاطمه زهرا (س) این کار را می کنند، در حالی که فاطمه زهرا (س) راضی نیست. این همه زحمت برای این انقلاب (مکتب) کشیده شده... آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا (س) کاری بکند که دشمنان حضرت زهرا را شاد کند!